شفيق ويرانی «اسماعيليان در سده نوزدهم (النا آندريوا)
آلیس هانزبرگر *
اسماعیلیان در سدۀ نوزدهم
Shafique N. Virani
The Ismailis in the Middle Ages: A History of Survival, A Search for Salvation
Oxford, Oxford University Press 2007.
301 pages.
فتوحات مغولان در قرن هفتم (سیزدهم میلادی) در سرعت و گستردگی و ویرانگری چنان خارقالعاده بود که بسیاری از شاهدان عینی نیز قادر به توصیف این وقایع نبودند. برخی تلاشهای اخیر که به منظور تعدیل این تصویر و نیز نشان دادن جایگاه و سهم مغولان در تاریخ انجام گرفتهاند همچنان نتوانستهاند مدارک و شواهد بازمانده از آن دوران را و نیز خاموشیِ گویایِ برخاسته از شهرها و کتابخانههای ویران را انکار کنند. از میان این کوششها می توان به نمایشگاه موزة متروپولیتن در سال 2003 اشاره کرد که تحت عنوان میراث چنگیز خان برگزار شد. ثبت و بازخوانی و بازشناسی تاریخ همواره امری دشوار بوده است اما در شرایطی که با چنین تخریبی مواجهیم عناصر و سرنخهای این تاریخ را باید در منابع و ماخذ گهگاه متروک جستجو کرد. دشواری زمانی بیشتر میشود که در نظر بیاوریم که این تاریخ در مورد گروهی و نیز شیوة تفکری است که مورد تنفر قدرتمداران پیش و پس از خود قرار داشتند؛ قدرتمدارانی که کمر به از میان برداشتن این گروه و تاریخشان بسته بودند. در خلال فتوحات مغولان هر آنچه در مقابل حرکت اینان قرار میگرفت، از جمله شهرها و سیستم آبیاری فوقالعاده پیشرفته دوران به سرعت با خاک یکسان میشد. از میان گروههای مختلف اما بویژه شیعیان اسماعیلی هدف مستقیم فاتحان مغول قرار گرفتند به این معنا که اسماعیلیان نه فقط مانند دیگران جنگ و تخریب را تجربه کردند بلکه حتی پس از پایان جنگ و دوران تسلط مغولان (که عموما از آن تحت عنوان دورة ایلخانیان یاد میشود) به طور سیسیتماتیک تحت آزار و پیگرد و نابودی قرار گرفتند. چنگیز خان شخصا فرمان داده بود: ”به هیچیک از افراد این گروه نباید امان داده شود، حتی به نوزادانی که در گهوارهاند.“
در کتاب «اسماعیلیان در قرون وسطی: تاریخچهای از پایداری، و تلاشی در راه رستگاری» شفیق ویرانی مجموعهای فوقالعاده ازگوشههای تاریخ این دوران مبهم را، با استفاده از منابع شناخته شده و نیز برخی اسناد ناشناخته، در کنار هم قرار داده است. این منابع نه فقط شامل آثاری به زبان عربی و فارسی میشوند بلکه دربرگیرندة آثاری به زبانهای سندی، هندوستانی، سیرائیکی، پنجابی، اردو، گجاراتی و لاتین هم هستند و بسیاری از این منابع نسخههایی خطیاندکه در بسیاری موارد ویراستاری و فهرست برداری در موردشان انجام نگرفته است. موفقیت کار شفیق ویرانی پیش از هر چیز استفاده از منابع ناشناخته و در پی آن به چالش کشیدن بسیاری از فرضیات سنتی است. علاوه بر این، شفیق ویرانی در کنار پرداختن به چگونگی تلاشهای اسماعیلیان برای ادامة حیات در این دوران دو قرن و نیمة بعد از سقوط عباسیان، به برخی نظریههای اساسی این دوران اشاره میکند که در تعریف هویت و باورهای اسماعیلیان نقش بسزا داشتند. تمرکز نویسنده بر سه مفهوم اصلی است: تقیه، دعوت (اهداف و ساختار تبلیغ اسماعیلیه)، و نیاز به حضور مستمر امام به عنوان قبلة معنوی و واقعیت باطنی امام و جایگاهش در خصوص تجربة عارفانة مومن از خداوند.
شفیق ویرانی در این کتاب دو نوع خواننده را در نظر دارد و این امر در چگونگی تنظیم کتاب بازتاب یافته است. برای خوانندگانی که چندان آشنایی با تاریخ اسماعیلیه ندارند، از جملا تعداد زیادی از متخصصین تحقیقات خاورمیانه را نیز در بر میگیرد، عنوانها و نیز واژهها و عبارتهای تخصصی به زبان انگلیسی برگردانده شدهاند و در متن اصلی از شیوة سادة آوانگاری استفاده شده است. آوانگاری آکادمیک و کامل این عبارتها در قسمت یادداشتها آمده است. در حدود یک سوم مطالب این کتاب 300 صفحهای به گونهای کاملا تخصصی و به منظور استفادة محققان این حوزه تنظیم شده است . این قسمت شامل یادداشتهای تفصیلی و کتابشناسی، واژه نامة اصطلاحات تخصصی، نمایة نامها و مفاهیم، و دو نقشة بسیار مفید است که هر یک در دو صفحه ترسیم شدهاند.
نویسنده پس از طرح این سوال اساسی که اسماعیلیان چگونه توانستند از آن شرایط جان به در ببرند و چگونه اندیشههای مذهبیشان و نگرششان به دنیای پیرامون در این مسیر یاریشان داد، در دو فصل مقدماتی به اهداف کلی کتاب اشاره میکند و در عین حال دوران تاریخی مورد بررسی را (از دوران مغولها تا زمان صفویه، 1500-1250 که در واقع ”مبهمترین بخش“ این تاریخ است)، و ساختار نظری اسماعیلیان در قرون وسطی را مشخص میکند. به این ترتیب ساختار کلی کتاب (فصول ابتدایی در مورد تاریخ اسماعیلیه و فصول بعدی در مورد عقاید اسماعیلیان) در واقع حرکتی است از ظاهر به باطن.
بخش اصلی کتاب به هشت فصل تقسیم میشود. پس از مرور منابع موجود که در فصل اول انجام میگیرد، فصل دوم به تحقیقات موجود میپردازد و در این خصوص و مشخصا به این نکته اشاره میکند که محققان غربی و شرقی همواره تاریخ جهانگشا نوشتة عطاملک جوینی را چون وحی منزل دانستهاند و بویژه بر توصیف این کتاب از اسماعیلیان به عنوان جمعیتی زشتکار و نیز این ادعا که اسماعیلیان در دوران مغولان کاملا نابود شدند و از میان رفتند اتکا کردهاند. حال آنکه بنا بر نظر شفیق ویرانی، تقریبا یک قرن بعد (1369/770) تمام منطقة دیلم بار دیگر تحت کنترل اسماعیلیان بوده است. نویسنده در توضیح انگیزههای سیاسی جوینی به این نمونه اشاره میکند که این تاریخ نگار دربار هلاکو بجای توصیف سقوط بغداد و قتل آخرین خلیفة سنی عباسی، تخریب قلعة الموتِ اسماعیلیان را به عنوان نقطة اوج دستاوردهای مغولان در نوشتهاش ثبت کرده است.
فصل سوم اهمیت مفهوم تقیه را نزد شیعیان بررسی میکند. این شیوه (راز داری) که در واقع به منظور حفاظت از شخص و نیز اعتقادات باطنیاش ایجاد شده است بویژه برای اسماعیلیان اهمیتی فراوان داشت چرا که در این کیش بر اهمیت زندگی باطنی تاکید فراون شده است. در همین فصل دوران زندگی شمسالدین محمد، اولین امام اسماعیلیان پس از حملة مغول، و نزاری قهستانی که بعد از ناصر خسرو دومین شاعر مهم اسماعیلیه به شمار میرود مورد بررسی قرار میگیرد.
در فصل چهارم نویسنده همچنان با استفاده از مدارک تاریخی به بررسی زندگی امامان اسماعیلی و شعرایی چون قاسم تستری ادامه میدهد و در ضمن بخشی را به توضیح کلمة دعوت اختصاص میدهد. در ادامه نویسنده نشان میدهد که سازمانی که به منظور دعوت و تبلیغ تشکیل شده بود و امام در مقام رهبریش قرار داشت کاملا با ساختار دنیای معنوی که در آن عقل کل یا کلی در راس قرار میگرفت (خدا خارج از این طبقهبندی قرار داشت) سازگار بود. به عبارت دیگر، فرد مومن، با طی کردن مدارج دانش نظری، در واقع نشانگر تلاشی است که در آن روح انسان کوشش میکند تا به اصل، به نور الهی دست یابد و این فرآیند نمودار نظم الهی در عالم است. شفیق ویرانی در ضمن نشان میدهد که چگونه این طرز تفکر و آموزشهای فراگیر حتی خارج از مناطق تحت کنترل نظامی اسماعیلیان اشاعه یافتند. فصل پنجم در کنار توصیف تعداد دیگری از امامان به مقولة امامت میپردازد و در عین حال تفاوت میان استفاده از تقیه در میان اسماعیلیان ساکن سوریه و قهستان را مورد بررسی قرار میدهد. قسمت تاریخی فصل ششم به واقعة مهم انتقال مقر امامت به شهر اندوجان، در جنوب غربی قم، اختصاص دارد. اولین مدرکی که دلالت بر اقامت امامی در این منطقه دارد وجود مقبرهای است برای مستنصر بالله که در سال 1480/885 درگذشت. در همین فصل شفیق ویرانی به شیوهای عمیقتر به مباحث نظری و از جمله مفهوم باطنی امام به عنوان قبلة معنوی می پردازد. در ادامة این مباحث نظری، فصول هفتم و هشتم به کاوش و بحث بیشتر در مورد مفاهیم تقیه و دعوت اختصاص دارد و نکتة پایانی مباحث این اندیشة مرکزی است که به باور اسماعیلیان در هر دورانی امامی زنده و حاضر باید باشد تا مومنان را به درکی وسیعتر از رابطة میان زندگی مادی و معنوی و نیز به دریافتی تجربی از آفریدگار راهنمایی کند. به این ترتیب کتاب شفیق ویرانی علاوه بر ارزشهای ادبیش، با اتکا بر وجوه تاریخی و مباحث نظری، نمایانگر نگاه نوینی بر رابطة میان باورهای اسماعیلیه و تاریخ ملهم از آن است.
__________
* استاد بخش ادیان دانشگاه هانتر، نیویورک.